تفاوت روانکاو و روانشناس چیست؟

Image

تفاوت روانکاو و روانشناس چیست؟

حوزه‌ روانشناسی و روانکاوی اغلب به جای هم توسط عموم مردم مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما این رشته‌ها رشته‌هایی متمایز با نظریه‌ها، روش‌شناسی‌ها و رویکردهای متفاوت برای درک و درمان مسائل روان‌شناختی و عاطفی هستند. در این مقاله از کلینیک روشا قصد داریم تفاوت‌ روانکاو و روان‌شناس را بررسی کرده و رشد تاریخی، نظریه‌های بنیادی، تکنیک‌های درمانی، مسیرهای آموزشی و نقش‌های حرفه‌ای را روشن می‌کنیم.

ظهور روانکاوی

روانکاوی به عنوان یک زمینه مطالعاتی و عملی بالینی، با نام زیگموند فروید پیوسته است. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، فروید، عصب‌شناس اتریشی، نظریه‌ای انقلابی درباره ذهن انسان و پیچیدگی‌های آن را توسعه داد و رواج داد. این نشان دهنده تولد روانکاوی به عنوان یک حوزه متمایز بود. کار فروید پایه و اساس توسعه نظریه روانکاوی را ایجاد کرد که بر نقش افکار ناخودآگاه، تمایلات و تجربیات اولیه دوران کودکی در شکل دادن به شخصیت و رفتار افراد تأکید دارد و این فرق روانشناس و روانکاو است.

مفاهیم پیشگامانه فروید، مانند شناسه، ایگو و سوپرایگو، عقده ادیپ و مکانیسم‌های دفاعی، تأثیر عمیقی بر حوزه روانشناسی گذاشته است. جنبش روانکاوانه کشش قابل توجهی پیدا کرد و منجر به تأسیس مؤسسات و جوامع روانکاوی در سراسر جهان شد. ایده‌ها و تکنیک‌های فروید با بسیاری از روانکاوان برجسته که در توسعه این رشته مشارکت داشته‌اند، به تکامل خود ادامه داده‌اند.

تکامل روانشناسی

روانشناسی به عنوان یک رشته علمی، در مقایسه با روانکاوی، توسعه تاریخی بسیار گسترده و پیچیده‌تری دارد. تفاوت روانکاو و روانشناس را می‌توان از تمدن‌های باستانی، با تحقیقات فلسفی اولیه در ماهیت و ذهن انسان، ردیابی کرد. با این حال، روانشناسی مدرن که امروزه می‌شناسیم، در اواخر قرن نوزدهم شروع به شکل‌گیری کرد.

ویلهلم وونت فیلسوف و روانشناس آلمانی، اغلب به دلیل تأسیس اولین آزمایشگاه روانشناسی در سال ۱۸۷۹ در دانشگاه لایپزیگ شناخته می‌شود. تمرکز او بر روانشناسی تجربی بود و بر مطالعه علمی آگاهی و فرآیندهای ذهنی تأکید داشت. این نشان‌دهنده تولد روانشناسی به عنوان یک رشته تجربی بود و آن را از فلسفه جدا کرد.

همانطور که روانشناسی تکامل یافت، مکاتب فکری مختلفی از جمله ساختارگرایی، کارکردگرایی، رفتارگرایی، روانشناسی‌شناختی و روانشناسی انسان‌گرایانه را توسعه داد که هر کدام دیدگاه منحصر به فرد خود را در مورد ذهن و رفتار داشتند. این رویکردهای متنوع دامنه روانشناسی را گسترش داد و نه تنها مطالعه فرآیندهای ذهنی، بلکه رفتار، شناخت، احساسات و تعاملات اجتماعی را نیز در بر گرفت.

نظریه‌های روانشناسی

روانشناسی طیف گسترده‌ای از نظریه‌ها و دیدگاه‌ها را در بر می‌گیرد و آن را به یک حوزه بسیار متنوع تبدیل می‌کند. برخی از نظریه‌های اساسی در روانشناسی که تفاوت روانکاو و روانشناس را مشخص می‌کند، عبارتند از:

  • رفتارگرایی: این نظریه در نظر گرفتن حالات ذهنی درونی را رد می‌کند و بر اهمیت شرطی‌سازی و فرایندهای یادگیری در تبیین رفتار انسان تاکید می‌کند.
  • روانشناسی شناختی: این دیدگاه، تحت تأثیر چهره‌هایی مانند ژان پیاژه و اولریک نایسر، بر فرآیندهای ذهنی درونی، از جمله ادراک، حافظه، حل مسئله و تصمیم‌گیری تمرکز دارد. روانشناسی شناختی چگونگی کسب، ذخیره و پردازش اطلاعات توسط افراد را بررسی می‌کند.
  • روان‌شناسی انسان‌گرا: روان‌شناسان انسان‌گرا، مانند آبراهام مزلو و کارل راجرز بر پتانسیل انسانی، خودشکوفایی و رشد شخصی تأکید دارند. آنها معتقدند که افراد یک انگیزه ذاتی برای رسیدن به بالاترین پتانسیل خود دارند و باید در زمینه تجربیات ذهنی آنها درک شوند.
  • روانشناسی اجتماعی: روانشناسی اجتماعی همان طور که توسط چهره‌هایی مانند کرت لوین و استنلی میلگرام مثال زده می‌شود، به بررسی چگونگی تأثیر افراد تحت تأثیر عوامل اجتماعی، از جمله پویایی گروه، انطباق، اطاعت، و تأثیر موقعیت‌های اجتماعی بر رفتار می‌پردازد.
  • روانشناسی تکاملی: این دیدگاه با اقتباس از زیست‌شناسی تکاملی، چگونگی تأثیرپذیری رفتار و ویژگی‌های روانی انسان را تحت تأثیر فرآیندهای تکاملی و سازگاری با محیط‌های اجدادی بررسی می‌کند.

در حالی که این نظریه‌های روان‌شناختی دارای تأکیدات و حوزه‌های کاربردی متمایزی هستند، همه آنها رویکردی تجربی و علمی برای مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان دارند.

تفاوت‌های درمان روانکاو و روانشناس

در این قسمت می‌خواهیم تفاوت روانکاو و روانشناس را از طریق درمان بیان کنیم. در ادامه هر کدام از این موارد به صورت مختصر توضیح داده و بررسی می‌کنیم.

درمان از طریق روانکاوی

درمان روانکاوی که اغلب به سادگی به عنوان «روانکاوی» شناخته می‌شود، یک رویکرد درمانی است که ریشه در نظریه روانکاوی فروید دارد. این تکنیک درمانی شامل کاوش طولانی مدت و فشرده ضمیر ناخودآگاه بیمار، با هدف کشف افکار، احساسات و تجربیات سرکوب شده است. تکنیک‌های اولیه مورد استفاده در روانکاوی عبارتند از:

  • انجمن آزاد: در این روش بیماران به صحبت آزادانه و بیان افکار و احساسات خود بدون سانسور تشویق می‌شوند. درمانگر گوش می‌دهد و تداعی‌های بیمار را تجزیه و تحلیل می‌کند تا درگیری‌های پنهان و مطالب ناخودآگاه را کشف کند.
  • تفسیر: یک تفاوت روانکاو و روانشناس در این است که روانکاو سخنان و رفتارهای بیمار را تفسیر می‌کند، بین تجربیات کنونی و رویدادهای گذشته، درگیری‌ها و مسائل حل نشده ارتباط برقرار می‌کند. هدف، آگاه ساختن ناخودآگاه پرورش بینش و خودآگاهی است.
  • تجزیه و تحلیل رویا: رویاها پنجره‌ای به ناخودآگاه در نظر گرفته می‌شوند. فروید معتقد بود که تجزیه و تحلیل رویاهای بیمار می‌تواند آرزوهای پنهان، اضطراب ها و تعارضات حل نشده را آشکار کند.
  • انتقال: انتقال زمانی اتفاق می‌افتد که بیمار احساسات، نگرش‌ها و انتظاراتی را که مبتنی بر روابط گذشته است، مانند ارتباط با والدین به درمانگر نشان می‌دهد. تجزیه و تحلیل انتقال می‌تواند درگیری‌های حل نشده از گذشته بیمار را روشن کند.
  • انتقال متقابل: انتقال متقابل به واکنش‌ها و پاسخ‌های عاطفی درمانگر به بیمار اشاره دارد. یک روانکاو باید انتقال متقابل خود را مدیریت و تجزیه و تحلیل کند تا از مداخله در درمان بیمار جلوگیری کند.

درمان روانکاوی اغلب یک فرآیند طولانی است که چندین سال طول می‌کشد و هدف آن ارائه درک عمیق از روان بیمار است که منجر به رشد شخصی و بهبود عاطفی می‌شود.

درمان‌های روانشناسی

حوزه روانشناسی شامل طیف وسیعی از رویکردهای درمانی است و توصیف همه آنها با جزئیات غیرعملی است. تفاوت روانکاو و روانشناس در همین روش‌های درمان است. با این حال، برخی از رایج‌ترین و پرکاربردترین تکنیک‌های درمانی در روانشناسی عبارتند از:

  • درمان شناختی ـ رفتاری:CBT یک درمان هدفمند و محدود به زمان است که بر شناسایی و تغییر الگوها و رفتارهای فکری منفی تمرکز دارد. برای مسائل مختلف سلامت روان مانند اضطراب، افسردگی و فوبیا موثر است.
  • درمان انسان‌گرایانه: درمان انسان‌گرایانه، متاثر از کار کارل راجرز، مشتری محور است و بر اهمیت همدلی، توجه مثبت بی قید و شرط و گوش دادن فعال تأکید دارد. درمانگر یک محیط حمایتی و بدون قضاوت ایجاد می‌کند تا به مراجع کمک کند تا احساسات، خودپنداره و رشد شخصی خود را کشف کند.
  • درمان روان پویایی: یک تفاوت روانکاو و روانشناس در این روش درمان است که ریشه در سنت گسترده‌تر روانکاوی دارد، تأثیر افکار ناخودآگاه، احساسات و تجربیات اولیه را بر رفتار فعلی بررسی می‌کند. اغلب شامل بحث‌های باز است و مشتریان را تشویق می‌کند تا در مورد انگیزه‌های ناخودآگاه خود بینش پیدا کنند.
  • خانواده درمانی: خانواده درمانی برای رسیدگی به مسائل بین فردی در خانواده طراحی شده است. درمانگران با اعضای خانواده برای بهبود ارتباطات، حل تعارضات و ایجاد روابط سالم‌تر کار می‌کنند.
  • گشتالت درمانی: گشتالت درمانی که توسط فریتز پرلز ابداع شد، بر لحظه حال و آگاهی مراجع از افکار، احساسات و رفتارهای خود تمرکز دارد. اغلب شامل تکنیک‌های تجربی، ایفای نقش و تمرین‌های خلاقانه برای ارتقای خودآگاهی و مسئولیت‌پذیری شخصی است.
  • درمان اگزیستانسیال: این رویکرد، تحت تأثیر فلسفه وجودی، مسائل معنا، آزادی و مسئولیت شخصی را بررسی می‌کند. به مشتریان کمک می‌کند تا ارزش‌ها و انتخاب‌های خود را بررسی کنند و با اضطراب‌ها و معضلات موجود کنار بیایند.

هر یک از این رویکردهای درمانی روانشناختی مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و اصول خاص خود را دارند، اما آنها تعهد مشترکی برای کمک به افراد برای مقابله با چالش‌های عاطفی و روانی دارند.

تفاوت مسیرهای آموزشی برای روانکاو و روانشناس شدن

در این قسمت مسیرهای آموزشی برای روانکاو شدن یا روانشناس شدن را بررسی می‌کنیم. تفاوت روانکاو و روانشناس شدن در همین طی شدن مسیر آموزشی است.

روانکاو

روانکاو شدن معمولاً مستلزم یک فرآیند آموزشی طولانی و سخت است که مراحل مهم آن عبارتند از:

  • مدرک لیسانس: روانکاوان معمولاً با مدرک لیسانس در یک رشته مرتبط مانند روانشناسی یا مددکاری اجتماعی شروع می‌کنند.
  • تحصیلات تکمیلی: پس از اتمام دوره کارشناسی، افراد معمولاً مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا را در رشته‌هایی مانند روانشناسی بالینی، مددکاری اجتماعی یا روانکاوی دنبال می‌کنند.
  • آموزش روانکاوی: برای تبدیل شدن به یک روانکاو، داوطلبان باید در یک برنامه آموزشی رسمی روانکاوی ثبت نام کنند. این برنامه‌ها اغلب شامل تجزیه و تحلیل شخصی و کار بالینی تحت نظارت با بیماران است.

روانشناس شدن

همان طور که گفتیم تفاوت روانکاو و روانشناس طی همین مسیر آموزشی برای تبدیل شدن به یک روانشناس است البته با تخصص‌ها و زمینه‌های عملی متعدد. مراحل مهم معمولاً عبارتند از:

  • مدرک لیسانس: روانشناسان مشتاق اغلب با مدرک لیسانس در روانشناسی یا یک رشته مرتبط شروع می‌کنند. این آموزش در مقطع کارشناسی پایه گسترده‌ای در روانشناسی و روش‌های تحقیق فراهم می‌کند.
  • تحصیلات تکمیلی: اکثریت روانشناسان دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا در روانشناسی هستند. مدرک کارشناسی ارشد در روانشناسی می‌تواند منجر به مشاغلی در زمینه‌هایی مانند مشاوره یا روانشناسی صنعتی ـ سازمانی شود.
  • تخصص: روانشناسان می‌توانند از طیف گسترده‌ای از تخصص‌ها مانند روانشناسی بالینی، روانشناسی مشاوره، روانشناسی مدرسه، روانشناسی قانونی و بسیاری دیگر را انتخاب کنند.

تفاوت نقش‌های حرفه‌ای

یک تفاوت روانکاو و روانشناس در نقش‌های حرفه‌ای و کاری آن‌ها است. در این قسمت به بررسی این تفاوت‌ها می‌پردازیم.

نقش روانکاوان

روانکاوان عمدتاً در درمان روانکاوی طولانی مدت و فشرده با مراجعان شرکت می‌کنند. تفاوت روانکاو و روانشناس در موارد زیر مشخص می‌شود.

  • تجزیه و تحلیل عمیق: روانکاوان به مراجع کمک می‌کنند تا عمیقاً در ضمیر ناخودآگاه خود کاوش کنند و هدف‌شان کشف افکار، احساسات و تجربیات سرکوب شده است که به مسائل روانی آنها کمک می‌کند.
  • درمان طولانی مدت: روانکاوی معمولاً شامل چندین جلسه در هفته است و می‌تواند چندین سال طول بکشد. این مدت طولانی امکان کاوش جامع و رشد شخصی را فراهم می‌کند.
  • تحلیل شخصی: برای تبدیل شدن به روانکاو افراد باید تحت تحلیل شخصی قرار گیرند و روانکاوی را به عنوان خود بیمار تجربه کنند. این الزام تضمین می‌کند که تحلیلگران درک دست اولی از فرآیند دارند.
  • تحقیق و نگارش: بسیاری از روانکاوان به تحقیق می‌پردازند و به توسعه نظریه روانکاوی کمک می‌کنند. آنها ممکن است مقالات، کتاب‌ها یا مقالاتی در مورد موضوعات مرتبط با روانکاوی منتشر کنند.
  • آموزش و نظارت: روانکاوان باتجربه اغلب به عنوان سرپرست و مربی برای کارآموزان و متخصصان نوظهور در این زمینه خدمت می‌کنند.

نقش روانشناسان

روانشناسان بسته به تخصص و حوزه کاری خود نقش‌ها و مسئولیت‌های متنوعی دارند. همان طور که گفتیم تفاوت روانکاو و روانشناس در برخی از نقش‌های رایج روانشناسی است که عبارتند از:

  • روانشناسان بالینی: طیف گسترده‌ای از بیماری‌های روانی از جمله اضطراب، افسردگی و اختلالات شخصیت را تشخیص داده و درمان می‌کنند. آنها ممکن است در مطب خصوصی، بیمارستان‌ها، کلینیک‌های سلامت روان یا مدارس کار کنند.
  • روانشناسان مدرسه: روانشناسان مدرسه در محیط‌های آموزشی کار می‌کنند، نیازهای یادگیری و عاطفی دانش آموزان را ارزیابی کرده و مشاوره ارائه می‌دهند و در توسعه برنامه‌های مدرسه کمک می‌کنند.
  • روانشناسان صنعتی ـ سازمانی: این روانشناسان در دنیای تجارت و شرکت‌ها استخدام می‌شوند و از اصول روانشناختی برای افزایش بهره‌وری در محل کار، رفاه کارکنان و موفقیت سازمانی استفاده می‌کنند.
  • روانشناسان پژوهشی: روانشناسان پژوهشی آزمایش‌ها و مطالعاتی را برای پیشبرد درک ما از رفتار، شناخت و فرآیندهای ذهنی انسان انجام می‌دهند. آنها اغلب در موسسات دانشگاهی یا سازمان‌های تحقیقاتی مشغول به کار می‌شوند.
  • روانشناسان سلامت: بر عوامل روانشناختی تأثیرگذار در سلامت و تندرستی تمرکز می‌کنند. آنها ممکن است در محیط‌های مراقبت‌های بهداشتی کار کنند تا به بیماران در مدیریت بیماری‌های مزمن، درد یا استرس کمک کنند.

کلام پایانی

در پایان باید بگوییم روانکاوان و روان‌شناسان هر دو در حوزه سلامت روان و روان‌درمانی کار می‌کنند اما تفاوت روانکاو و روانشناس در ریشه‌های تاریخی متمایز، نظریه‌های بنیادی، تکنیک‌های درمانی، مسیرهای آموزشی و نقش‌های حرفه‌ای است. روانکاوان بر کاوش عمیق ضمیر ناخودآگاه و تحلیل شخصی تمرکز دارند. تکنیک‌های درمانی آنها شامل روانکاوی طولانی مدت، تحلیل رویا و تفسیر مطالب ناخودآگاه است.

از سوی دیگر، روانشناسان طیف گسترده‌ای از تخصص‌ها و رویکردهای درمانی را در بر می‌گیرد و بر تحقیقات تجربی، شیوه‌های مبتنی بر شواهد و طیف متنوعی از تکنیک‌های درمانی تأکید دارند. آنها در محیط‌های مختلف، از جمله محیط‌های تحقیقی، آموزشی و شرکت‌ها کار می‌کنند و به طیف گسترده‌ای از مسائل روانی و عاطفی می‌پردازند.