اختلالات روانی مرتبط با غذا خوردن
اختلالات خوردن گروهی از شرایط جدی سلامت روان هستند که با رفتارهای غذایی آشفته و تصویر بدن مخدوش مشخص میشوند. این شرایط بر سلامت جسمی و روانی فرد تأثیر میگذارد و میتواند منجر به عوارض تهدیدکننده زندگی شود. در این مقاله از کلینیک روشا قصد داریم یک نمای کلی از اختلالات خوردن، بررسی شیوع، علل، طبقهبندی، تشخیص، گزینههای درمانی و راهبردهای پیشگیری بپردازیم.
شیوع
اختلالات خوردن شایعتر از آن چیزی است که تصور میشود. افراد در هر سن، جنسیت و زمینههای اجتماعی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد. بر اساس برآوردها، تقریباً ۹ درصد از جمعیت جهان در طول زندگی خود نوعی اختلال خوردن را تجربه میکنند. شایعترین اختلالات خوردن شامل بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال پرخوری است.
بیاشتهایی عصبی
بیاشتهایی عصبی با ترس شدید از افزایش وزن و تصویر بدن مخدوش مشخص میگردد که منجر به محدودیت شدید رژیم غذایی و کاهش بیش از حد وزن میشود. شیوع آن در زنان بیشتر است و شیوع تخمینی آن در طول زندگی ۱-۲ درصد در زنان است. این اختلال اغلب در دوران نوجوانی شروع میشود و میتواند پیامدهای جسمی و روانی ویرانگری داشته باشد.
پرخوری عصبی
پرخوری عصبی با دورههای مکرر پرخوری و به دنبال آن رفتارهای پاکسازی مانند استفراغ یا ورزش زیاد مشخص میشود. همچنین این اختلال در بین زنان شایعتر است، با شیوع مادامالعمر تقریباً ۱-۳٪. افراد مبتلا به بولیمیا ممکن است وزن طبیعی خود را حفظ کنند، اما از مشکلات سلامتی مرتبط با الگوهای غذایی خود رنج میبرند.
اختلال پرخوری
اختلال پرخوری شایعترین اختلال خوردن است که شیوع آن در طول زندگی ۲ تا ۵ درصد تخمین زده میشود. این شامل دورههای مکرر مصرف بیش از حد غذا بدون رفتارهای پاکسازی جبرانی است. برخلاف بیاشتهایی و پرخوری عصبی، افراد مبتلا به اختلال پرخوری اغلب با چاقی و خطرات سلامت مرتبط با آن دست و پنجه نرم میکنند.
علل ایجاد اختلال خوردن
ایجاد اختلالات خوردن تحت تأثیر ترکیبی از عوامل ژنتیکی، روانی، محیطی و اجتماعی ـ فرهنگی است. درک این عوامل برای طراحی راهبردهای پیشگیری و درمان موثر ضروری است.
عوامل ژنتیکی
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد استعداد ژنتیکی برای اختلالات خوردن وجود دارد. افراد با سابقه خانوادگی اختلالات خوردن در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این اختلالات هستند. مطالعات ژنتیکی ژنهای خاص و مکانیسمهای بیولوژیکی مرتبط با اختلالات خوردن را شناسایی کردهاند.
عوامل روانی
عوامل روانشناختی نقش بسزایی در بروز اختلالات خوردن دارند. عزت نفس پایین، نارضایتی از بدن و کمالگرایی از ویژگیهای روانشناختی رایجی است که در افراد مبتلا به اختلالات خوردن مشاهده میشود. تروما، سوءاستفاده و اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب نیز میتوانند در ایجاد این شرایط نقش داشته باشند.
عوامل محیطی
عوامل محیطی میتوانند باعث تحریک یا تشدید اختلالات خوردن شوند. ایدهآلهای فرهنگی زیبایی و لاغری، تصویر رسانهای از استانداردهای غیرواقعی بدن و فشار همسالان میتواند به نارضایتی از تصویر بدن و رفتارهای غذایی نامنظم کمک کند. رویدادهای آسیبزا، از جمله قلدری یا درگیریهای بین فردی نیز ممکن است نقش داشته باشند.
عوامل اجتماعی ـ فرهنگی
عوامل اجتماعی ـ فرهنگی در درک اختلالات خوردن بسیار مهم هستند. به ویژه جوامع غربی بر لاغری به عنوان معیار زیبایی تاکید دارند که میتواند منجر به نارضایتی از بدن و رفتارهای ناسالم کنترل وزن شود. ظهور رسانههای اجتماعی با ترویج استانداردهای زیبایی غیر واقعی این مسائل را تشدید کرده است.
طبقهبندی اختلال خوردن
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) اختلالات خوردن را بر اساس معیارهای تشخیصی خاص به دستههای مجزا طبقهبندی میکند. درک این طبقهبندیها برای تشخیص دقیق و برنامهریزی درمانی بسیار مهم است.
بیاشتهایی عصبی
بیاشتهایی عصبی با موارد زیر مشخص میشود:
- محدودیت دریافت انرژی منجر به کاهش وزن قابل توجه بدن میشود.
- ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن، حتی در صورت کمبود وزن.
- درک تحریف شده از شکل بدن و وزن.
پرخوری عصبی
پرخوری عصبی با موارد زیر مشخص میشود:
- دورههای مکرر پرخوری، به عنوان مصرف مقدار زیادی غذا در یک دوره مجزا و احساس عدم کنترل بر غذا خوردن در طول این دورهها تعریف میشود.
- رفتارهای جبرانی نامناسب مکرر مانند استفراغ، استفاده از ملین یا ورزش زیاد.
- خودارزیابی که به طور نامناسبی تحت تأثیر شکل و وزن بدن است.
اختلال پرخوری
اختلال پرخوری با موارد زیر مشخص میشود:
- دورههای مکرر پرخوری، شبیه پرخوری عصبی.
- فقدان رفتارهای جبرانی منظم مانند استفراغ.
- احساس گناه، خجالت یا ناراحتی پس از دورههای پرخوری.
سایر اختلالات تغذیه یا خوردن مشخص شده (OSFED)
OSFED مقولهای برای افرادی است که معیارهای خاص بیاشتهایی، پرخوری یا اختلال پرخوری را ندارند، اما همچنان رفتارها و نگرشهای غذایی آشفته را نشان میدهند. این شامل طیف گستردهای از تظاهرات اختلال خوردن است.
تشخیص اختلال خوردن
تشخیص اختلالات خوردن میتواند چالش برانگیز باشد زیرا افراد اغلب سعی میکنند علائم خود را به دلیل شرم و گناه پنهان کنند. متخصصان مراقبتهای بهداشتی از ترکیبی از مصاحبههای بالینی، پرسشنامهها و معاینات فیزیکی برای ارزیابی و تشخیص این شرایط استفاده می کنند. تشخیص زودهنگام برای درمان موفقیتآمیز بسیار مهم است.
رفتار
درمان اختلالات خوردن معمولاً شامل یک رویکرد چند رشتهای است که هم جنبههای فیزیکی و هم جنبههای روانی این بیماری را مورد توجه قرار میدهد. چندین مداخله مبتنی بر شواهد موجود است و انتخاب درمان به اختلال خاص، شدت و نیازهای فردی بستگی دارد.
مدیریت پزشکی
برای افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، مدیریت پزشکی اغلب برای رسیدگی به عواقب فیزیکی کاهش وزن شدید ضروری است. بستری شدن در بیمارستان ممکن است در موارد شدید برای تثبیت علائم حیاتی، اصلاح عدم تعادل الکترولیتی و بازگرداندن وزن سالم مورد نیاز باشد.
روان درمانی
روان درمانی یا گفتار درمانی، سنگ بنای درمان اختلال خوردن است. درمان شناختی رفتاری (CBT) پرکاربردترین شکل روان درمانی برای اختلالات خوردن است. CBT به افراد کمک میکند تا باورهای تحریف شده در مورد تصویر بدن، غذا و وزن را به چالش بکشند و راهبردهای مقابله سالمتری را توسعه دهند.
مشاوره تغذیه
مشاوره تغذیهای که توسط متخصصان تغذیه ثبت شده ارائه میشود، به افراد کمک میکند تا الگوهای غذایی منظمی داشته باشند، وزن خود را مدیریت کرده و رابطه سالمی با غذا ایجاد کنند. این بخشی جداییناپذیر از درمان تمام اختلالات خوردن است.
داروها
داروها ممکن است همراه با روان درمانی و مشاوره تغذیه تجویز شوند. داروهای ضد افسردگی، مانند مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)، میتوانند برای درمان اختلالات خلقی استفاده شوند. سایر داروها ممکن است به کاهش دورههای پرخوری در افراد مبتلا به اختلال پرخوری کمک کنند.
گروههای پشتیبانی
شرکت در گروههای حمایتی یا جلسات گروه درمانی میتواند حس اجتماعی را در افراد ایجاد کند و احساس انزوا را کاهش دهد. به اشتراک گذاشتن تجارب و راهبردهای مقابله با دیگران که چالشهای اختلالات خوردن را درک میکنند، میتواند بسیار مفید باشد.
درمان خانواده محور (FBT)
FBT یک رویکرد درمانی تخصصی برای نوجوانان مبتلا به بیاشتهایی عصبی است. خانواده را به عنوان یک شرکتکننده فعال در فرآیند درمان، با تمرکز بر توانمندسازی والدین برای حمایت از بهبودی فرزندشان، درگیر میکند.
درمان بستری و اقامتی
در موارد شدید یا زمانی که درمان سرپایی موثر نیست، ممکن است برنامههای درمانی بستری یا اقامتگاهی ضروری باشد. این برنامهها مراقبتهای ویژه و نظارت را در یک محیط ساختار یافته ارائه میدهند.
پیشگیری از اختلالات خوردن
پیشگیری از اختلالات خوردن با توجه به تأثیر قابل توجه آن بر زندگی افراد و سیستم مراقبتهای بهداشتی ضروری است. راهبردهای پیشگیری باید بر سطوح مختلف از جمله پیشگیری اولیه، ثانویه و ثالث تمرکز کنند.
پیشگیری اولیه
هدف پیشگیری اولیه کاهش بروز اختلالات خوردن در جمعیت عمومی است. استراتژیها عبارتند از:
- ارتقاء مثبت بودن بدن و عزت نفس.
- به چالش کشیدن استانداردهای زیبایی غیر واقعی در رسانه و تبلیغات.
- اجرای برنامههای مدرسه محور که بر ترویج عادات غذایی سالم و تصویر مثبت بدن تمرکز دارد.
- ارائه آموزش در مورد خطرات رژیم غذایی شدید و ورزش بیش از حد.
پیشگیری ثانویه
پیشگیری ثانویه بر شناسایی زودهنگام و مداخله در جمعیتهای در معرض خطر متمرکز است. استراتژیها عبارتند از:
- غربالگری اختلالات خوردن در مدارس، کالجها و مراکز مراقبتهای بهداشتی.
- آموزش متخصصان مراقبتهای بهداشتی برای شناخت علائم و نشانه های اختلالات خوردن.
- ارتقای آگاهی در مورد اهمیت مداخله زودهنگام و درخواست کمک.
پیشگیری سوم
هدف پیشگیری سوم کاهش تأثیر اختلالات خوردن در افرادی است که قبلاً تحت تأثیر قرار گرفتهاند. استراتژیها عبارتند از:
- ارائه دسترسی آسان به درمان مبتنی بر شواهد.
- کاهش ننگ پیرامون اختلالات خوردن برای تشویق افراد به جستجوی کمک.
- ارائه پشتیبانی و منابع برای افراد در حال بهبودی.
عوامل اجتماعی و اختلالات خوردن
ایجاد اختلالات خوردن به طور قابل توجهی تحت تأثیر عوامل اجتماعی است. شناخت نقش فرهنگ، رسانه و فشارهای اجتماعی در شکل دادن به نگرش نسبت به تصویر بدن و وزن ضروری است.
آرمانهای زیبایی
ایدهآلهای فرهنگی زیبایی نقش اساسی در ایجاد اختلالات خوردن دارند. جوامع غربی اغلب تصویری از بدن لاغر و «ایدهآل» را تبلیغ میکنند که میتواند منجر به نارضایتی از بدن و رفتارهای ناسالم کنترل وزن شود. این ایدهآل سازی لاغری تأثیر نامتناسبی بر زنان دارد که با فشارهای اجتماعی بیشتری برای انطباق با این استانداردها مواجه هستند.
نفوذ رسانهها
رسانهها از جمله تبلیغات، تلویزیون، فیلمها و رسانههای اجتماعی میتوانند استانداردهای زیبایی غیر واقعی را تداوم بخشند. قرار گرفتن مداوم در معرض تصاویر افراد لاغر و اغلب با تغییرات دیجیتالی میتواند به نارضایتی از بدن و اعتماد به نفس پایین کمک کند.
فشار همتایان
فشار همسالان، به ویژه در میان نوجوانان و بزرگسالان جوان میتواند به اختلال در رفتارهای غذایی کمک کند. مقايسه اجتماعي و تمايل به تناسب با هنجارهاي اجتماعي يا تطابق با آنها ممکن است افراد را به سمت عادات غذايي ناسالم يا ورزش سوق دهد.
انگ وزن
انگ زدن و تبعیض وزن میتواند اختلالات خوردن را تشدید کند. افرادی که قلدری یا تبعیض مرتبط با وزن را تجربه میکنند ممکن است اعتماد به نفس پایین، افسردگی و روابط ناسالم با غذا و بدن خود داشته باشند.
کلام پایانی
اختلالات خوردن شرایط پیچیده سلامت روانی است که تأثیر عمیقی بر سلامت جسمی و روانی افراد دارد. آنها تحت تأثیر عوامل ژنتیکی، روانی، محیطی و اجتماعی ـ فرهنگی قرار دارند و شیوع آنها همچنان در حال افزایش است. تشخیص دقیق، مداخله زودهنگام و درمان مناسب برای بهبودی حیاتی است.
راهبردهای پیشگیری باید به عوامل اجتماعی که در ایجاد اختلالات خوردن، ارتقای مثبت بودن بدن و به چالش کشیدن استانداردهای زیبایی غیرواقعی کمک میکنند، بپردازد. با شناخت ماهیت چندوجهی اختلالات خوردن و تلاش در جهت فرهنگ پذیرش و حمایت، میتوانیم برای کاهش شیوع آنها و بهبود زندگی افرادی که تحت تأثیر این شرایط هستند، تلاش کنیم.